محمد هادی حاضری با بیان اینکه اساساً دین به معنای احقاق حق است، گفت: به فرموده پیامبر هیچ امتی اصلاح نمی شود مگر اینکه در آن حق ضعیف از قوی بدون ترس و لکنت زبان گرفته شود.
به گزارش مبلغ «رابطه حق دادرسی و دینداری براساس آیات قرآن» با ارائه محمد هادی حاضری کارشناس دینی، در تاریخ ۲۰ فروردین سال جاری به همت «پژوهشکده اندیشه دینی معاصر» و «خانه اندیشوران» برگزارشد.
آقای حاضری سخنرانی خود را با این سوال آغاز کرد که بر اساس نص قرآن، چه برداشتی میتوان از مسئله حق و حق طلبی داشت!؟
سپس به تبیین این دو مفهوم پرداخت وگفت: واژه دادرسی و دادخواهی دو واژه مرابط و دارای نسبت مساوی و ارتباط عمیقی هستند؛ دادرسی یک وظیفه و تکلیف است، ولی دادخواهی حق و امتیاز و بهره است. اصل معنای دادخواهی و دادرسی مسئله مطالبه حق است، یعنی کسی که احساس میکند به او ظلم شده و حق او پایمال شده بتواند دادخواهی و دادستانی کند. دادخواهی حقی همگانی است و برای همه انسانها این حق وجود دارد که اگر اجحافی به او شد بتواند دادخواهی کند. اما در مقابل دادرسی یک وظیفه است و همچنان که دادرسی یک وظیفه همگانی است اما به طور ویژه، اجتماع و حکومت و نظام دولتی به دادرسی موظف است.
بنابراین این سوال مطرح میشود چه رابطهای بین وظیفه حکومت و جامعه عدل محور با دینداری شهروندان وجود دارد؟ و بالعکس چه رابطهای بین حق خوری و ظلم و اجحاف حق شهروندان با دینداری برقرار است؟ آیا وقتی دینداران واقعی نسبت به حق مردم توجه نداشته باشند مردم دیندار میشوند، یا دین گریز و رویگردان میشوند؟
وی به عنوان مقدمه گفت: بین حق و تکلیف باید تفاوت قائل شد. وقتی سخن از حق میگوییم میخواهیم یک امتیاز را به محق و ذی حق بدهیم؛ اما وقتی به طرف مقابل محق میگوییم وظیفه و تکلیف این است که به جهت رسیدن حق، او را کمک کرد و دادرسی را برای او تسهیل کرد.
وی در ادامه افزود: اگر ما تعبیر از حق دادرسی کردیم، میخواهیم این نکته را نشان دهیم که چه رابطهای بین عمل به وظیفه و دینداری شهروندان جامعه است!؟ مسئله حق خواهی بسیار در قرآن حائز اهمیت است. خدای متعال در آیه ۱۲۸ سوره نسا میفرماید: لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا، یعنی خدا دوست نمیدارد که کسی به گفتار زشت صدا بلند کند مگر آن که ظلمی به او رسیده باشد، همانا که خدا شنوا و داناست. خداوند در این آیه از عدم محبت سخن میگوید، فقها عدم رضایت خدا را به معنای نهی و حرمت میدانند.
دین به معنای احقاق حق است
او ادامه داد: گفتار بد و زشت در جامعه نباید گسترش پیدا کند و تنها استثنایی که وجود دارد، در مورد ظلم و عدالت و قسط است. خدای متعال میفرمایند: ما دین و کتاب را آوردیم و رسول را مبعوث کردیم، تا اقامه قسط و عدل شود و اساساً دین به معنای احقاق حقوق است و استثنای مظلوم نشان دهنده این است، که به لحاظ فقهی و حقوقی و عرفی جایز است که مظلوم از بدیها سخن بگوید و بد هم بگوید و لعن کند و بر علیه کسی که به او ظلم کرده نفرین کند. به تعبیر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان خدای متعال به طور مطلق میفرماید: هر آن کسی که به او ظلم شده هر حرفی که بزند اشکال ندارد و حدیثی نیز از پیامبر گرامی اسلام است که امیرالمومنین(ع) آن را به مالک اشتر بیان میکند؛ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلم یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِن: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع» یعنی هرگز امتی مقدس نمیشود، مگر آنکه به نفع ضعیف حق او از قوی ستانده شود و در این حدیث قید متتعتع به معنای سختی در گفتار است به این معنا که کسی را در شرایطی قرار دهیم که نتواند راحت سخن خود را بگوید و نقد و اعتراض برای او دشوار باشد. لذا مظلوم و ضعیف باید بدون سختی و تکلف به حق خودش برسد.
شهید مطهری، شرط پاکی جامعه را احقاق حق میدانست
وی بیان کرد: اگر میخواهید دینداری را تقویت کنید، باید به آیه ۱۵۹ آل عمران توجه کرد؛ فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ یعنی به سبب رحمت الهی، در برابر مؤمنان، نرم و مهربان شدی! و اگرخشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می شدند. وظیفه پیامبر و شخصیت او است که با مردم مهربان باشد. حضرت مکرر میفرمودند: جامعه باید جامعه پاکی باشد، به تعبیر شهید مطهری شرط پاکی جامع احقاق حق است جامعه باید بگونه ای باشد که مردم مطمئن باشند که به حق خود میرسند. جامعه حق پذیر مستلزم دو رکن شجاعت مردم و دیگری امنیت است. امنیت وظیفه حکومت است، وقتی امنیت باشد، شجاعت مردم بالفعل میشود و مردم از دادخواهی و مطالبه حق نمیترسند و اگر اینگونه باشد مردم به دینداری امیدوار میشوند و در کنار حاکمین و دین میمانند.
وی سخنرانی خود را با این کلام امیرالمومنین به مالک اشتر پایان داد، احتَمِلِ الخُرقَ مِنهُم و العِیَّ ، و نَحِّ عَنهُمُ الضِّیقَ و الأنَفَ؛ یعنی با مردم کنار بیا و از بدزبانی آنها بگذر تا آنها راحت سخن بگویند.