«حسام»، تصویرگر یک دنیا جهاد/ دیده‌بانی که هرگز چشم از دوربین نگرفت

می‌دانید من آقای نویسنده را سطر به سطر از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران زیر آماج هجوم گروهک‌های سیاسی شناختم، از سرپل ذهاب و کمین مجاهد و شهرک المهدی دوش به دوش شهید تقی بهمنی، از هم کلامی و بعد هم شاگردی محمد منوچهری معروف به مَمَد گره.

«حسام»، تصویرگر یک دنیا جهاد/ دیده‌بانی که هرگز چشم از دوربین نگرفت

  نشر پورتال-همدان، سولماز عنایتی: تا جان داشتم شب را به روز دوختم و خواندم، این کتاب تمام نشده سراغ دیگری می‌رفتم و دوست و آشنا را به زحمت می‌انداختم تا به آنی کتاب‌ها به دستم برسد. «بچه‌های مَمَد گِره»، «وقتی مهتاب گم شد» و «آب هرگز نمی‌میرد» را ورق می‌زدم و عطش خواندن با عطر باروت وجودم را فرا می‌گرفت، در برابرم تصویری از قله و تپه، قبضه و خمپاره و آتش و خط به صف می‌شدند و صدایی جز روایتگری آقای نویسنده نمی‌شنیدم. دو، سه روزی میان روزمرگی‌ها و دغدغه‌های ‌ریز و درشت به آثار آقای نویسنده تفال زده و حسابی هوایی شده بودم، گهگداری بین خواندن و گریستن و حالی به حالی شدن، سعی می‌کردم تمام آنچه را سطر به سطر دیدم با انعکاس صدای او یک نفس در یادم جای دهم تا مبادا چیزی از قلم بیفتد. من و تنها یادگاریم از جنگ و جراحت که خلاصه می‌شد به سرگشتکی سال‌های نوزادی و کودکی زیر بمباران‌های گاه و بی‌گاه بعثی‌ها یک طرف، تجسم درد روی قله بازی‌دراز، یا دوش آتش دیوار به دیوار اروند آن هم به مدد کتاب‌هایش یک طرف. راستش با کتاب‌هایش به روزهای سخت ایران پناه می‌بردم و پَر خیالم سر از دکل دیده‌بانی ادوات در می‌آورد و با بچه‌های گردان حضرت ابوالفضل(ع) کار آزموده می‌شدم. با کتاب‌هایش سِر خلوص می‌دانستم و راز از این رو به آن رو شدن را. سهم من از کتاب‌هایش، ماجرای پاهای نصفه و نیمه حاج میرزا شد و سیر وسلوک علی آقا خوش لفظ و دکل دیده‌بانی در جزیره جنوبی مجنون؛ نجواهای شبانه مَمَدگره و نوای زیارت عاشورای همیشگی و خلع سلاح در برابر رضای خدا که دیگر هیچ. می‌دانید من آقای نویسنده را سطر به سطر از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران زیر آماج هجوم گروهک‌های سیاسی شناختم، از سرپل ذهاب و کمین مجاهد و شهرک المهدی دوش به دوش شهید تقی بهمنی، از هم کلامی و بعد هم شاگردی محمد منوچهری معروف به مَمَد گره. اصلا برای دانستن دیروز و امروز آقای نویسنده، فقط باید به کتاب‌هایش متوسل شد و گاهی با شاه بیت عاشقی‌هایش گریست؛ درست مثل او در بزنگاه‌های جنگ گریزی به حافظ و مولانا می‌زد و خطی از خود به جای می‌گذاشت. آقای نویسنده از دی ماه سال ۵۹ دلش را به جبهه داد و با دو چشم خویشتن چه عاشقی‌ها که ندید و بعدها چه عاشقی‌ها را که به رسم الخط و ظرایف ادبی بدل نکرد. امروز هم برای شناخت هر چه بیشتر ابعاد شخصیتی آقای نویسنده که هم انقلابی بوده و هم رزمنده، هم پاسدار بوده و هم نویسنده به سراغ همرزم، همکار و راوی کتاب‌هایش می‌رویم و چند کلامی را به صرف «حمید حسام» با هم می‌خوانیم. رزمنده از زبان رزمنده/ قلمی که جای قدم‌های دوران دفاع را گرفت آقای نویسنده را به از زبان همرزمش بشناسیم و بخوانیم، سردار «رضا طلایی‌نیک» از «حمید حسام» و حماسه‌هایش می‌گوید و من می‌نویسم: «حمید حسام هم سردار دفاع مقدس است و هم سردار جهاد فرهنگی، او از مصادیق شهید قبل از شهادت است و قلم و قدم مأنوسش با شهدا و همرزمان جنگ تحمیلی در عمل نشان داده شده است. قلم امروز حسام ادامه قدم‌های دوران مجاهدت اوست، گویی آمیختگی از ایمان، علم و عمل در زندگی فردی و اجتماعی دارد چون با همان ایمان و روحیه دوران دفاع مقدس؛ دانش و استعداد خودش را در عمل برای جهاد فرهنگی به کار گرفته است. حمید حسام افتخار جامعه هنرمندان ارزشی کشور به شمار می‌رود و جهاد تبیین را در دوره دفاع مقدس  به طور برجسته و با موفقیت ادا کرده است.» طلایی‌نیک زندگی فکری، معنوی و اجتماعی حمید حسام را آمیخته با فرهنگ جهاد و شهادت می‌داند و ادامه می‌دهد: «او در دوران دفاع مقدس از اسطوه‌های اخلاق، منش جهادی و تعامل اجتماعی بود، مصداق جاذبه حداکثری بین رزمندگان؛ البته که ایستادگی و مقاومتش در برابر دشمن هم بی‌تکرار بود. حسام از بدو تشکیل سپاه در همدان در جرگه پاسداران پیشگام قرار گرفت و مبنای پاسداری او بر اساس اعتقاد و بینش دقیق دینی و معنوی بنا گذاشته شد،اکنون هم بعد از گذشت سال‌ها منش جهادی او تغییر نکرده و با همان جاذبه حداکثری و دافع حداقلی در حوزه‌های مختلف شخصیت نافذی دارد. او حتی با انس شهدایی چون سردار همدانی، سردار سلگی و سردار چیت‌سازیان و الگوگیری از زندگی این شهیدان بیش از پیش با تفکر و روحیه بسیجی اخت گرفته است.» این رزمنده دوران دفاع مقدس از ویژگی‌های فردی حسام در دوران جنگ تحمیلی هم سخن به میان می‌آورد و می‌گوید: «ساده زیستی و انس معنوی توام با مناسبات صمیمانه حسام با سایر همرزمان زبانزد بود، بینش عمیق و آینده‌ نگری هم از ویژگی‌های بازر شخصیتی‌اش به شمار می‌رفت. اغلب در بررسی و مشاوره‌های گوناگون، او از پاسداران خوش فکر و از رزمندگان مبتکر به حساب می‌آمد و در راستای ایجاد روحیه جهادی و تحکیم فرهنگ ایثار در جبهه نقش موثری داشت.  نگرش و آگاهی عمیق به حوزه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و نظامی و حتی تلفیق این حوزه‌ها خصیصه او بود و با اتکا به روحیات معنوی و فضای ایثار گری حاکم در دوران دفاع مقدس تاثیرگذار بود.» طلایی‌نیک حسنات آثار حسام را برمی‌گزیند و مختصر می‌گوید: «نقش او در تبیین و کشف ذخایرگنجینه ارزشی دفاع مقدس و انتقال آن به نسل‌های کنونی و آینده قابل تقدیر است. حتی روایت‌های آقای حسام از دفاع مقدس و رشادت‌های شهدا، قابلیت ساخت فلیم و سریال‌های تلویزیونی را دارد و می‌توان ده‌ها آثار سینمایی از این خاطرات ساخت. بدون اغراق روایت‌های نو و همنوا سازی مخاطب از ویژگی‌های آثار حسام است و برای مخاطب عام و خاص جاذبه ایجاد می‌کند به عبارتی اقشار گوناگون و یا محققان حوزه فرهنگ و ادب می‌توانند از آثار فاخر او بهره ببرند. نکته دیگر اصالت روایت‌های آثار حسام است که با قلم روان و به طرز هنرمندانه به نگارش درآمده است.» این رزمنده جبهه‌های حق علیه باطل افزون بر خدمات حسام در دوران دفاع مقدس و حفظ و نشر آثار و حماسه‌های شهدا به فعالیتش در عرصه‌های فرهنگی گریز می‌زند و می‌افزاید: «آقای حسام در عرصه‌های فرهنگی و بسیج درخشان حاضر شد به نحوی که اولین کانون بسیج کشور به همت شهید همدانی و حمید حسام سر انجام گرفت. بدون شک او در ایده‌پردازی و ابتکار عمل تجربیات ارزشمندی دارد و تجارب او باید به هنرمندان جوان منتقل شود تا در نسل‌های جوان شخصیت‌های همچون او نقش آفرین باشند. به نظرم آقای حسام در ادامهِ رسالت فرهنگی و جهادی خود، رسالت تربیت نویسندگان جوان را بر عهده دارد.» نویسنده از زبان نویسنده/  گرای حسام از آینده درست به هدف نشست از اینجا به بعد آقای نویسنده را به نقل از همکارش بخوانیم؛  همکار و همراه حمید حسام در دوران فعالیت در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کشور؛ به سراغ محمدرضا سنگری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات انقلاب اسلامی می‌رویم تا از چند و چون شخصیتی آقای حسام بگوید. این نویسنده و پژوهشگر ادبیات انقلاب اسلامی آغاز سخنش را به تعهد بی مثال حسام پیوند می‌زند و می‌گوید: «حسام پر مطالعه، پر کار، اندیشه ورز و اندیشناک آینده بود و هست، دغدغه‌مندی و نگرانی از فرداها برای حفظ خاطرات دفاع مقدس در او موج می‌زند  به همین دلیل تلاش و تکاپوی ستودنی به خرج می‌دهد و برای هدفش از پای نمی‌ایستد. حتی در گپ‌وگفت‌های خودمانی آمیزه‌ای از درد‌مندی و درک‌مندی را در تمام وجود حسام می‌دیدم؛ انصافا اگر حد فاصل سال‌های 85 تا به حال را بررسی کنیم کارنامه درخشانی از اقدامات او در می‌یابیم که محکی است برای سنجش صبوری، تعهد و تخصصش.» سنگری قدم و قلم حسام را راهگشا می‌داند و یادآور می‌شود: «ممارست، قدم و قلم حمید حسام در تمام این سال‌ها راه را برای نسل‌های بعدی هموار کرده و همیشه آغوش بازی بوده برای آنها؛ به نظرم او، استاد میدان دادن و شخصیت دادن و ارزش دادن به نسل جوان است. سعه وجودی حسام از او شخصیت متمایزی ساخته تا حدی که به تدریج به افراد مستعد میدان و سامان و ایمان می‌دهد؛ کمتر کسی می‌داند که حمید حسام چقدر در جذب جوانان پا به کار موثر بوده است. ناگفته نماند آنچه که حسام را استثنایی‌تر می‌کند نقد پذیری اوست، خاضعانه نقد را می‌پذیرید و بارها و بارها سپاسگزار هر تجربه جدیدی است.» این نویسنده و پژوهشگر ادبیات انقلاب اسلامی، حسام را مجموعه‌ای از بهترین خصایص می‌پندارد و اضافه می‌کند: «خصوصیات شخصیتی او در آثارش مشهود است و با خواندن آنها بلا شک به پاک بازی، پارسایی و صفای باطنش پی می‌بریم، حسام سرمایه‌های وجودی و هستی‌اش را سخاوتمندانه به میدان انقلاب آورد. بی هیچ تردیدی در راه ارزش‌های دفاع مقدس نه خستگی می‌شناسد و نه چشمداشتی دارد، او آیت و آیینه است و افتخار ما و الگوی نسل امروز، به خصوص الگوی کسانی که سودای نوشتن دارند.» نویسنده از زبان راوی/خودم را میان قلم «حسام» دوباره پیدا کردم   این بار قصه آقای نویسنده را به یک راوی می‌سپاریم، راوی کتابِ «هفتاد و دومین غواص» یعنی کریم مطهری جانباز و رزمنده دفاع مقدس؛ او به واسطه روایتگری این کتاب چند صباحی را با حسام زیسته و توضیحاتش ما را درست به آقای نویسنده می‌رساند. فرمانده گردان غواصی جعفر طیار همدان از همان ابتدا حسام را یک رزمندهِ نویسنده می‌خواند و می‌گوید: «حسام از رزمندگی شروع کرد و حالا نویسندگی از ناب‌ترین صحنه‌های دفاع مقدس را پیش گرفته است. او دیده‌بان آن روزها و دیده‌بان این روزها شده و با فضا سازی هر آنچه دیده، مهمترین برهه تاریخی کشور را به تصویر می‌کشد، حسام از نزدیکترین فاصله جنگ را دیده و درد در رگ و پی‌اش به جریان درآمده پس آنچه قلم می‌زند عمیق‌ترین احساس است.» مطهری کتاب‌های حسام را بهانه‌ای برای ادای فریضه جهاد تبیین می‌شمارد و ادامه می‌دهد: «تحصیلات او در رشته ادبیات و بعد هم حضورش در میدان‌های جنگ از حسام یک پدیده ساخته که کماکان قلم و هنرش را به خدمت درمی‌آورد و در ادای دین به شهدا پیشی می‌گیرد. حسام با جان و دل می‌نویسد و از تحقیق و مستندات کم و زیاد نمی‌گذرد، سبک مثال زدنی و جذابش در آثارش کاملا مشهود است، او با ذکر جزییات و پیوسته نگاشتن خاطرات مخاطب را به وجد می‌آورد و ترغیب می‌کند به خواندن. به تعبیری حسام، داستان وار می‌نویسد و قسمتی از نوشته‌هایش را به خانواده شهدا و یا رزمندگان اختصاص می‌دهد یعنی او قضایا را از زاویای مختلف ترسیم می‌کند و نظرات مختلف را به رشته تحریر درمی‌آورد.» فرمانده گردان غواصی جعفر طیار همدان و راوی کتای هفتاد و دومین غواص، حسام را نویسنده‌ای می‌داند که دفاع مقدس را زندگی کرده و هنوز هم بالای دکل دیده‌بانی پاسدار حماسه‌های  با شکوه روزهای سخت ایران است. مطهری، حمید حسام را خالق بی‌چون و چرای ادبیات پایداری به حساب می‌آورد و یادآور می‌شود: «او نویسنده‌ای است که رهبر انقلاب بسیاری از کتاب‌های او را خواندند، برای برخی تقریظ نوشتند و برخی دیگر را تحسین کردند. حسام اندوخته‌ای ارزشمند برای نسل آینده ایران به یادگار گذاشته و این خدمتش نامش را در یادها جاودانه کرده است.» پایان پیام/89033/  

دیدگاهتان را بنویسید